به نام نامی عشق
در عبور از شرجی چشمان تو
دل پر از ادراک دریا می شود
از تنفس تا خدا این بار هم
فاصله بازیچه ما می شود
در عروج واژه های شعر من
حس تو قد می کشد تا مرز نور
انقراض نسل شب در دست توست
می رسی روزی به من ،نزدیک دور!؟
معجزه تفسیر ردپای تو ست
وقتی از عمق زمان سر می رسی
می رسی و باهمین اعجاز ناب
می شود سر قصه های بی کسی
ذهن خشک ابرها را تازه کن
از هوای ممتد بارانیت
تا فضای آسمان شاید که باز
مثل چشمانم شود زندانیت
شب زاعجاز لطیف نور تو
سر گذشت ماه را انکار کرد
باتمام عشق ،از عمق وجود
بودنت را مثل من اصرارکرد
To my dear : Shaghayegh